دالی در سال 1927 در جریان سفرش به پاریس با پابلو پیكاسو ـ نقاش اسپانیایی ـ و جوآن میرو آشنا شد. او كه از دیدار با پیكاسو به شدت تحت تأثیر قرار گرفته بود بعدها گفت: «زمانی كه با پیكاسو دیدار كردم چنان هیجان‌زده شده بودم كه گویی به حضور پاپ شرفیات شده‌ام». دالی در پاریس به عنوان مهم‌ترین عضو گروه هنری سورئال «آندره برتون» شناخته شد. برتون مدیر مدرسه‌ی هنری سورئالیسم بود. سال‌ها بعد او از سالوادور دوری جست و وی را به جانبداری كردن از فاشیسم و خودنمایی و حرص و طمع متهم كرد. در سال‌های بعد دالی از آن‌جایی كه هیأت ژوری آكادمی مادرید را برای ارزیابی آثار هنری فاقد صلاحیت می‌دانست در این آكادمی ثبت‌نام نكرد .
سال 1929 دالی سبك خاص خودش را كه بعدها باعث موفقیت‌اش در سطح جهانی شد یافت. تئوری سورئالیسم بر اساس تئوری‌های روان‌شناس معروف ـ دكتر زیگموند فروید ـ پایه‌ریزی شده است و توانایی‌های تكنیكی بسیار بالای دالی به وی اجازه داد تا نقاشی‌هایش را تقریباً به سبك فتورئالیستی خلق كند.

دالی در امریكا:

دالی بعد از جدا شدن از سورئالیست‌ها در سال 1934 به امریكا سفر كرد. این در حالی بود كه یك سال قبل (1933) اولین نمایشگاه انفرادی‌اش در نیویورك برگزار شده بود. وی تصمیم گرفت به منظور دور بودن از اوضاع نابسامانی كه به جهت جنگ جهانی دوم در اروپا پدید آمده بود به صورت دائم در امریكا بماند. دالی در آن‌جا توانست تعدادی از تابلوهایش را بفروشد كه چند موزه‌ی مشهور و معروف نیز جزو مشتریان او بودند. مدتی بعد با یك گرداننده‌ی نمایشگاه در آن‌جا اشنا شد و وی متعهد شد آثاری را كه دالی خلق می‌كند از او بخرد. این وضعیتی بود كه نه‌تنها از نظر مالی برای او اطمینان و امنیت به همراه می‌آورد، بلكه وی می‌توانست در آن اوضاع و احوال با آرامش به خلق آثار باارزش‌اش بپردازد.
در سال 1948 سالوادور به اسپانیا برگشت و در این زمان به صحنه‌آرایی و طراحی لباس چند نمایش‌نامه از «شكسپیر» و «لاچینو ویسكونتی» پرداخت. در همین دوران وی توانست تابلوهای زیادی بكشد. او خود از این روزها به‌عنوان زمانی كه خلاقانه‌ترین آثارش شكل گرفتند یاد می‌كند. این نقاشی‌ها در سال 1954 در نمایشگاهی در نیویورك كه خودش نیز در آن حضور داشت به معرض نمایش گذاشته شد .

موزه‌ی دالی در فلوریدا:

موزه‌ی دالی در خیابان پترزبورگ در فلوریدا در سال 1917 توسط كلكسیونر معروف آثار دالی ـ آ. راینولدز مورزه ـ و همسرش ـ النور ـ تأسیس شد. آثار دالی ابتدا در ساختمانی در نزدیكی اقامتگاه آنان در اوهایو به معرض نمایش گذاشته شد اما در سال 1982 موزه به خیابان پترزبورگ در فلوریدا منتقل شد. در این موزه 95 نقاشی رنگ روغن به‌علاوه‌ی 6 اثر از مجموع 18 نقاشی وی كه در قطع بزرگ با موضوعات تاریخی بود گنجانده شد .

موزه‌ی دالی در فیگوراس ـ اسپانیا:

دالی كه همواره در كشورهای مختلف اقامت داشته و نمایشگاه‌های زیادی از آثار او در سراسر اروپا و امریكا دایر شده بود در سال 1964 از طرف ملكه‌ی اسپانیا ـ ایزابلا ـ به خاطر شاهكارهای هنری‌اش مفتخر به دریافت بالاترین نشان كشور اسپانیا شد و در 1937 موزه‌ی وی به نام «موزه‌ی دالی» در فیگوراس افتتاح شد.
در سال 1984 گالا ـ همسر دالی ـ درگذشت و حدود 5 سال بعد در 23 ژانویه‌ی 1989 سالوادور دالی نیز در سن 84 سالگی از دنیا رفت و در زادگاه‌اش ـ فیگوراس ـ به خاك سپرده شد. او وصیت كرده بود كه در كنار همسرش كه در عبادتگاه كوچكی در قصر «پوبل» دفن شده بود به خاك سپرده شود اما به دلیل مناقشه‌های حقوقی وصیت وی تا به امروز اجرا نشده است. دالی در وصیت‌نامه‌اش تمام دارایی‌ها و آثارش را وقف دولت اسپانیا كرد.


سالوادور دالی تصویری از خودش
user posted image
 
user posted image


موزه سالوادور دالی در بارسلونا
سالوادور دالی به سال 1904 در فیگرس اسپانیادر خانواده‌اى ثروتمند به دنیا آمد و دوران كودكى و نوجوانی‌اش را در زادگاه خود در كوهپایه‌هاى پیرنه یا در ویلاى ییلاقى خانواده‌اش سپرى كرد . سپس به آکادمی هنرهاى زیباى سان فرناندو در مادرید رفت .
در 1925دالی با برپایی نمایشگاه انفرادی‌اش دربارسلون به شهرت رسید .سه سال بعد، سه تابلوى او از جمله «سبد نان » در نمایشگاه بین المللى كارنگی در پیتسبورگ آمریكا به نمایش درآمد و شهرتش را از مرزهاى اسپانیا فراتر برد.
سال بعد او به پاریس رفت و یك نمایشگاه انفرادى برپا كرد . همچنین به گروه سوررئالیست‌هاى پاریس پیوست .
او در 1934 با گالا الوار همسر سابق پل الوار شاعر فرانسوى ازدواج كرد و با او به آمریكا سفر كرد. او در فیلم‌هاى سگ آندلسى و عصر طلایى با لوییس بونوئل همكارى کرد و طراحى صحنه‌هاى رؤیا در فیلم طلسم شده آلفرد هیچكاک را برعهده داشت .
دالی به زودى به عنوان یكى از رهبران برجسته جریان سورئالیسم شناخته شد و نابلوى «تداوم حافظه» او همچنان یكى از مهمترین آثار این سبک است . اما اختلاف دیدگاه‌هاى دالى - كه سیاست گریز بود - با سوررئالیست‌ها -كه داراى مشى سیاسى مشخص و چپ‌گرایانه بودند- بالا گرفت و او در پى محاكمه‌اى كه گروه در 1934بر پا كرد رانده شد . با این وجود دالى در طول این دهه با شعار «سورئالیسم یعنى من » در نمایشگاه‌هاى متعدد سوررئالیست‌ها شركت می‌كرد و حتی اثرى از او آغازگر نخستین نمایشگاه جمعى آثار سوررئالیست در آمریكا بود . هرچند كه همزمان اعضاى گروه در بیانیه اى بر مرزبندى میان خود و دالى تأكید كردند . اما دالى از 1940 این روند را تغییر داد و گرایش به سبک تازه‌اى یافت كه خود آن را «كلاسیك » مى‌خواند.
دالی سال‌هاى جنگ و 3سال پس از آن را در آمریكا گذراند . موزه هنر مدرن در نیویورک مهمترین برنامه مرور بر آثار دالى را در 1941 ترتیب داد. او پس از بازگشت به اسپانیا زندگى تازه‌اى را آغازكرد، گرایش و توجه به مایه‌هاى مذهبى در كنار مضامین تاریخى و علمى در آثار او پررنگ‌تر شد. در سال‌هاى پس از 1949 ، 18 اثر روى بوم‌هاى بزرگ نقاشى كرد كه بیشتر بر همین مایه‌ها و مضامین متمركز بودند . درمیان این آثار، مسیح مصلوب سنت جان (درگلاسكو، اسكاتلند)، كشف آمریكا به وسیله كریستف كلمب (در مجموعه موزه ) و مراسم شام آخر (در مجموعه گالرى ملى در واشنگتن ) نامدارتر هستند .
در همین زمان دالى ایمان دوران جوانى‌اش به مذهب كاتولیک را بازیافت تا جایى كه او و گالا مراسم ازدواج خود را براى بار دوم در یك كلیسا در نزدیكى شهر اسپانیایى گیرونا تكرار كردند .
در 1982 گالا درگذشت . دالى از آن پس سلامتی‌اش را به تدریج از دست داد تا این كه در 1984 در یك آتش‌سوزى به شدت سوخت . او بقیه عمرش را در بستر بیماری سپرى كرد تا آنكه سرانجام بر اثر حمله قلبى در زادگاه خود درگذشت .


 
user posted image

user posted image